بررسی شناسایی و امکانسنجی نظریههای غیرغربی روابط بینالملل
به گزارش خبرنگار حوزه تشکلهای گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، کرسی علمی ترویجی «شناسایی و امکانسنجی نظریههای غیرغربی روابط بینالملل» به همت بسیج اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال برگزار شد.
در این نشست سکینه ببریگنبد، عضو هیئت علمی واحد تهران شمال بهعنوان ارائهدهنده نشست به سخنرانی پرداخت. همچنین در این کرسی حسین نصیرزاده و محمدمهدی سلیمی بهعنوان ناقدان کرسی و رحمت حاجیمینه بهعنوان مدیر جلسه حضور داشتند.
سکینه ببریگنبد، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در این کرسی با اشاره به پیشینه موضوع در خصوص نظریهپردازی در روابط بینالملل، خاستگاه قرن بیستمی آن را منبعث از تاریخ قرون ۱۷ تا ۱۹ اروپا دانست.
وی افزود: سلطهای که غرب بر نظریه روابط بینالملل دارد به دو شیوه مشخص میشود. نخست اینکه بیشتر نظریههای رایج روابط بینالملل ریشه در فلسفه، نظریه سیاسی و یا تاریخ غرب دارند. شیوه دوم، قالببندی اروپامحورانه تاریخ جهان است که بیشتر این نظریهها را در برگرفته است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در ادامه به شناسایی نظریههای غیرغربی نوظهور و تلاش برای ارائه بدیل غیرغربی نظریه روابط بینالملل از سوی قدرتهای نوظهور بهویژه در آسیا و آمریکای جنوبی پرداخت.
ببریگنبد ادامه داد: تحولات نیمه دوم قرن بیستم شامل استعمارزدایی، اعتراضهای اجتماعی علیه سرمایهداری، انقلاب اسلامی ایران، فروپاشی شوروی، احیای قدرت چین در قرن ۲۱، ظهور قدرتهای بزرگ در حال توسعه، نقش دین و فرهنگ در تحولات سیاسی و اجتماعی و فراگیری مطالعات پسا استعماری در حوزههای فلسفه، حقوق و علم سیاست موجب شد روایتهای مسلط از منابع و شبکه قدرت با تشکیک مواجه شود.
وی خاطرنشان کرد: جهان غیرغربی در تاریخ معاصر عمدتاً موضوع بحث آن، ناظر بر روندها و تحولات سیاست جهانی و میدان رقابتهای قدرتهای غربی بوده است. در این معنا روابط بینالملل به معنای روابط جهان غرب و جهان غیرغربی به شمار نمیآمد. بلکه عمدتاً به روابط کشورهای جهان غرب محدود شده بود.
این استاد دانشگاه بیان کرد: یکسانانگاری و بیاعتنایی جهان غیرغربی، رخدادها، تجربیات و تمایزات آن به شکاف معرفتی و گسستشناختی در روابط بینالملل انجامیده و موجب شده که سنتهای نظری موجود بیش از آنکه از عهده توصیف و تبیین تمام عیار سیاست بینالملل در جهان غیرغربی بر بیایند به فرافکنی تصویرها و برداشتهای غیرواقعبینانه بپردازند؛ در واقع میتوان به جای غربی شدن و پذیرش میراث روشنگری بهعنوان پیشنیاز توسعهیافتگی، مسیرهای چندگانه یا تجددهای چندگانهای را متصور بود که متناسب با ظروف اجتماعی فرهنگی مختلف و قیاسناپذیر در نقاط مختلف جهان است.
چرخش معنایی در روابط بینالملل
ببریگنبد افزود: بازگشت دین، فرهنگ، اخلاق، تمدن به سیاست جهانی و استعلای سیاست هویتمحور فضای سنتی روابط بینالملل را متحول ساخته و فضایی را به وجود آورد که میتوان از آن با عنوان چرخش معنایی در روابط بینالملل سخن گفت. در واقع رقابت هنجاری میان کنشگران جهانی نمود عینی این چرخش است؛ در دانش روابط بینالملل چگونگی فهم و تفسیر از جهان مشروط به چگونگی تعریف جهان است. از این دیدگاه مطالعات پسا استعمارگرایی ابعاد جدیدی را به حوزه روابط بینالملل همسو با جریان انتقادی نظریهپردازی در روابط بینالملل معرفی میکند و در نقطه مقابل نظریههای جریان اصلی مانند واقعگرایی و لیبرالیسم قرار میگیرد.
وی خاطرنشان کرد: ظرفیت قدرتهای نوظهور غیرغربی چنان مینمایاند که نفع و علاقهای در نوعی نظریه روابط بینالملل دارند که سخنگوی خودشان و منافعشان باشد. مثلاً ساختار و سیاستگذاری چین در عرصه نظام بینالملل که قدرت آن رو به افزایش است کاملاً مطابق با واقعگرایی یا لیبرالیسم منطبق نیست. از این رو سعی دارد نگذارد دیگران آن را به چشم تهدیدی برای وضع موجود بنگرند و تلاشهایی که برای بسط مکتب چینی روابط بینالملل میشود، حول همین مسئله متمرکز است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال ادامه داد: زمینهسازی برای ظهور و بلوغ نظریه روابط بینالملل غیرغربی و گفتمان اسلامیینیازمند درجاتی از کنشمندی در مناسبات جهانی، بومیگرایی مبتنی بر تحقیقات پایه مفید و مؤثر و پویش جامعه دانشوران روابط بینالملل آن جامعه است. در واقع برخورد غیرواقعبینانه نباید داشت. طرفداران و مخالفان نظریهپردازی غیرغربی باید به ضرورت همه سونگری توجه داشته و به دور از دگماندیشی و تقلیلگراییها مجال تبیین جهان از مناظر مختلف را بدهند.
انتهای پیام/۴۱۱۸/
انتهای پیام/